نحوه انتخاب درمانگر مناسب

همه‌گیری کووید -19 منجر به افزایش چشمگیر تعداد آمریکایی‌هایی که به درمان سلامت روان نیاز دارند، شده است. جستجوی درمان می تواند فرآیندی پیچیده و اغلب خسته کننده باشد. بسیاری از آنها با پزشک مراقبت های اولیه خود (PCP) در مورد گزینه های درمانی مختلف صحبت می کنند و ممکن است با ارجاع درمانی یا معمولاً نسخه ای برای یک داروی ضد افسردگی یا ضد اضطراب کنار بیایند . مطالعات نشان می دهد که وقتی PCP ها مراقبت را با یک متخصص سلامت روان ادغام می کنند، منجر به نتایج بهتری می شود.مهم است که با PCP خود در مورد نحوه ادغام مراقبت از خود صحبت کنید.

اگر قصد دارید وارد درمان شوید، چگونه بین MD/DO، NP، CSW، PhD، PsyD یا MFT تصمیم می گیرید؟ همه آنها می توانند روان درمانگر باشند، اما تفاوت های واقعی وجود دارد که باید در مورد آنها بدانید.

معنا بخشیدن به تعیین ها

روانپزشکان پزشکان پزشکی هستند، MD یا DO (دکتر استئوپاتی) که در تشخیص و درمان بیماری های روانی تخصص دارند. اگر هر یک از شرایط زیر را دارید، باید مشاوره را در نظر بگیرید:

  1. افسردگی شدید همراه با افکار خودکشی
  2. علائم شدید استرس پس از سانحه PTSD )
  3. شیدایی دوقطبی یا نوسانات خلقی شدید
  4. علائم روان پریشی مانند هذیان، توهم
  5. مشکل در مدیریت خشم ، رفتار خشونت آمیز
  6. سوء مصرف شدید مواد
  7. داشتن یک وضعیت پیچیده پزشکی- روانپزشکی مانند دیابت یا درد مزمن همراه با افسردگی
  8. پیشرفت زوال عقل

 

 

 


راهنمای روانپزشکی و مشاوره

روانپزشکی و روانشناسی حرفه هایی هستند که همپوشانی دارند. پزشکان هر دو - روانپزشکان و روانشناسان - متخصصان سلامت روان هستند. حوزه تخصص آنها ذهن است -- و نحوه تأثیرگذاری آن بر رفتار و رفاه. آنها اغلب برای پیشگیری، تشخیص و درمان بیماری های روانی با یکدیگر همکاری می کنند. و هر دو متعهد هستند که به مردم کمک کنند از نظر روانی خوب بمانند.

اما بین روانپزشکی و روانشناسی تفاوت هایی وجود دارد. و مردم گاهی اوقات این تفاوت ها را گیج کننده می یابند، به خصوص زمانی که به دنبال کمک هستند. برای گیج‌کننده‌تر شدن اوضاع، روان‌پزشکان و روان‌شناسان تنها متخصصان سلامت روان نیستند که می‌توانید از بین آنها انتخاب کنید. مشاوران سلامت روان، مددکاران اجتماعی، پرستاران و پزشکان پرستار و دیگرانی هستند که با مسائل بهداشت روان سروکار دارند. و اگر رویکردهای متعدد درمان را در نظر بگیرید، از مشاوره گرفته تا اشکال مختلف روان‌درمانی ، کل سیستم سلامت روان مانند یک پیچ و خم به نظر می‌رسد که گذر از آن تقریباً غیرممکن است.

اما در اینجا یک راهنمای وجود دارد که می توانید از آن برای کمک به شما در عبور از این پیچ و خم استفاده کنید.

از کجا شروع کنیم

مسائل مربوط به سلامت روان، به خصوص اگر مزمن باشند (مداوم یا اغلب تکرار شونده)، می توانند ناتوان کننده باشند. بدن شما می تواند از نظر فیزیکی به افسردگی یا اضطراب واکنش نشان دهد، مانند بیماری های فیزیکی. و گاهی اوقات، مشکلات روانی در واقع می تواند ناشی از یک وضعیت فیزیکی باشد. بنابراین اولین کسی که می بیند آیا فکر می کنید مشکل روانی دارید یا خیر پزشک مراقبت های اولیه شما است .

پزشک شما در مورد علائم شما، مدت زمانی که آنها را داشته اید و اینکه آیا آنها ثابت هستند یا می آیند و می روند می پرسد. پزشک شما مشکلات جسمی را که می‌تواند باعث علائم شما شود بررسی می‌کند و به شما کمک می‌کند تا تصمیم بگیرید که چه نوع متخصص سلامت روان و چه نوع درمانی ممکن است برای شما بهترین باشد.

 


آیا می دانید برخی از مشکلات ناشی از بارداری ممکن است تا یک سال پ

از علائم و نشانه های هشدار دهنده فوری مادر در دوران بارداری و سال بعد از زایمان آگاه باشید. در صورت مشاهده هر گونه علائم یا علائمی که در زیر ذکر شده است، فوراً به دنبال مراقبت های پزشکی باشید. این علائم می تواند نشان دهنده یک وضعیت تهدید کننده زندگی باشد.

 


سردردی که با گذشت زمان از بین نمی رود یا بدتر می شود

  • احساس می کنید بدترین سردرد زندگی شماست
  • حتی پس از درمان با دارو و مصرف مایعات نیز ماندگاری دارد
  • به طور ناگهانی با درد شدید شروع می شود - مانند یک کف زدن رعد و برق
  • ضربان دارد و در یک طرف سر شما بالای گوش شما قرار دارد
  • همراه با تاری دید یا سرگیجه



سرگیجه یا غش

  • غش می کنید یا از حال می روید
  • شما دچار سرگیجه و سبکی سر هستید که ادامه دارد یا در طول روزها می آید و می رود
  • شما شکافی را در زمان تجربه می کنید که هیچ خاطره ای از آن ندارید

 

 

 

ورم شدید دست یا صورت

  • تورم در دست‌ها خم کردن انگشتان یا استفاده از حلقه را سخت می‌کند
  • تورم در صورت باز کردن چشم‌ها را سخت می‌کند - آنها احساس می‌کنند و پف کرده به نظر می‌رسند
  • لب ها و دهان شما متورم شده و یا احساس از دست دادن دارید

این تورم مانند ورم خفیف معمولی نیست که اکثر مادران در دوران بارداری به خصوص در ماه های آخر بارداری دارند.

 

 


تومورهای هیپوفیز


تومورهای غده هیپوفیز تومورهای مغزی هستند که در غده هیپوفیز شروع به رشد می کنند. بیشتر تومورهای هیپوفیز غیر سرطانی (خوش خیم) هستند. به تومورهای خوش خیم غده هیپوفیز، آدنوم هیپوفیز نیز گفته می شود.

غده هیپوفیز غده کوچکی است که در یک توخالی درست در پشت چشم ها قرار دارد. بسیاری از عملکردهای بدن را با ساختن و ترشح هورمون ها در جریان خون کنترل می کند.

غده هیپوفیز بخشی از سیستم غدد درون ریز ما است. بنابراین تومورهای غده هیپوفیز را تومورهای عصبی غدد هیپوفیز (PitNETs) نیز می نامند.

نموداری که قسمت های مغز را نشان می دهد
در مورد سیستم غدد درون ریز و غده هیپوفیز بیشتر بدانید
انواع تومورهای هیپوفیز
تومورهای هیپوفیز را بسته به اینکه هورمون می سازند یا نه، می توان به 2 گروه تقسیم کرد.

تومورهای هیپوفیز که هورمون نمی سازند، تومورهای غیر ترشحی یا غیر فعال نامیده می شوند. تومورهای هیپوفیز که هورمون می سازند، تومورهای ترشح کننده یا عملکردی نامیده می شوند.
علائمی که دارید به این بستگی دارد که آیا تومور هورمون تولید می کند یا نه.  

تومورهای هیپوفیز که هورمون نمی سازند
تومورهای هیپوفیز که هورمون نمی سازند معمولا بزرگتر از تومورهایی هستند که هورمون تولید می کنند. آنها می توانند به عصب بینایی نزدیک فشار وارد کنند و باعث ایجاد تغییراتی در بینایی شما شوند. آنها همچنین می توانند بافت طبیعی غده هیپوفیز را تحت تاثیر قرار دهند تا تغییراتی در سطح هورمون ها داشته باشید.

تومورهای هیپوفیز که هورمون می سازند
انواع مختلفی از تومورهای هیپوفیز وجود دارد که هورمون می سازند. این تومورها بسته به نوع هورمونی که تولید می کنند می توانند علائم کاملاً غیرعادی ایجاد کنند.


ارزیابی و درمان سرگیجه

(الف) بیماری که حملات مکرر سرگیجه دارد، اما در حالی که خوب دیده می شود

آیا سرگیجه است؟

 

دکتر من سرگیجه دارم. البته این یکی از رایج‌ترین مشکلاتی است که در کار اداری با آن مواجه می‌شویم و متیوز به آن اشاره می‌کند. اولین کار پزشک این است که مشخص کند آیا بیمار سرگیجه دچار حملات سرگیجه یا حملات برخی از علائم حمله‌ای دیگر است. پس سرگیجه چیست و مکانیسم ها و ویژگی های بالینی آن چیست؟

اولین نکته در مورد سرگیجه این است که یک توهم چرخش است و همیشه به دلیل عدم تقارن فعالیت عصبی بین هسته دهلیزی چپ و راست است. این درست است چه سرگیجه با چرخاندن به اطراف و سپس متوقف شدن ناگهانی ایجاد شود، چه با ریختن آب سرد در یک گوش، چه توسط ذرات گوشواره ای که در مجرای کانال نیم دایره ای به بالا و پایین غرش می کنند، یا این که ناشی از انفارکتوس یک هسته دهلیزی. نکته دوم این است که سرگیجه همیشه موقتی است. حتی پس از قطع شدن عصب دهلیزی در یک طرف، سرگیجه وحشتناک و نیستاگموس پس از آن همیشه در عرض چند روز کاهش می‌یابد، نه به این دلیل که عصب دهلیزی مجدداً آناستوموز شده است، بلکه به این دلیل که تغییرات عصبی شیمیایی عمیقی در ساقه مغز در طول فرآیند ایجاد شده است. جبران دهلیزی

 

نکته سوم این است که سرگیجه همیشه با حرکت سر بدتر می شود، همانطور که آنژین همیشه با تلاش بدتر می شود. اگر این را باور ندارید، پس موارد زیر را امتحان کنید: حدود 10 بار به دور خود بچرخید (ایستاده یا نشسته، مهم نیست) و سپس بایستید و سر خود را سریع به عقب پرتاب کنید.

متقاعد؟ در این صورت می توان به طور منطقی مطمئن بود که بیماری که از حرکت در هنگام سرگیجه خوشحال است سرگیجه ندارد و بیماری که دائماً سرگیجه دارد و سرگیجه او با ثابت ماندن بهبود نمی یابد، یا سرگیجه نداشته است یا داستان را درست نگرفته است اکنون که مطمئن شدیم بیمار ما سرگیجه دارد، سوال بعدی که باید به آن پاسخ داد این است که حملات سرگیجه خود به خودی هستند یا موضعی. اما قبل از اینکه به پاسخ آن بپردازیم، اجازه دهید به طور خلاصه تشخیص سایر اختلالات پراکسیسمال شایع مانند سنکوپ، تشنج، هیپوگلیسمی و هیپرونتیلاسیون را بررسی کنیم.

بدیهی است که بیماران مبتلا به سرگیجه شنوایی نباید هوشیاری خود را از دست بدهند، اما تعجب آور است که تعداد کمی از مردم می توانند پاسخ مطمئن و قانع کننده ای به این سوال ساده بدهند: "آیا احساس می کردید تعادل خود را از دست می دهید یا هوشیاری خود را از دست می دهید؟" آیا احساس می‌کردید که می‌خواهید بی‌هوش شوید یا بیهوش شوید؟» بیماران مبتلا به سرگیجه اگر زیاد استفراغ کرده باشند، یا اگر در راه پایین دچار حمله اتولیتیک و ضربه به سر شوند، ممکن است هوشیاری خود را از دست بدهند. توصیف شاهدان کمک چندانی به شناسایی سرگیجه نمی کند، اما می تواند در شناسایی تشنج و سنکوپ ضروری باشد. (البته سنکوپ تشنجی پیچیده‌تر است.) آزمایش تیلت میز، به‌ویژه با تعداد زیادی ابزار تهاجمی، به عقیده برخی، بسیار حساس و ناکافی است که به تشخیص سنکوپ وازوواگال (که اکنون به "نورکاردیوژنیک" تغییر نام داده می‌شود) کمک زیادی می‌کند.سنکوپ قلبی، به ویژه در یک بیمار بدون بیماری قلبی، می تواند یک تشخیص دشوار باشد. مانیتور رویدادی که بیمار برای چندین هفته از آن استفاده می کند، به ویژه برای برداشتن بلوک متناوب قلب، مفیدتر از مانیتور 24 ساعته هولتر است که در آشکارسازی آریتمی های بدون علامت بهترین است. یک مطالعه الکتروفیزیولوژیکی قلب در تشخیص انواع تاکی آریتمی‌هایی که می‌توانند باعث سنکوپ شوند خوب است و نسبت به دنباله‌ای بی‌پایان از تحقیقات غیرمستقیم بی‌نتیجه آزاردهنده‌تر است. مانیتورینگ تصویری-EEG در تشخیص تشنج مفید است اما به راحتی در دسترس همه نیست. اندازه گیری گلوکز خون در حین حمله، که با یک گلوکومتر انگشتی امکان پذیر است، ساده ترین و مستقیم ترین راه برای تشخیص هیپوگلیسمی است، چیزی که در بیمارانی که تحت درمان دیابت قرار نمی گیرند، به راحتی از دست می رود.

در حالی که حملات پانیک، به ویژه با هایپرونتیلاسیون، معمولاً باعث ایجاد احساس سرگیجه می شود که در واقع سرگیجه نیست، بیماران مبتلا به سرگیجه تشخیص داده نشده مکرر می توانند دچار حملات پانیک شوند، به خصوص اگر حملات سرگیجه به طور اطمینان بخشی به «... فقط کمی اضطراب» کاهش یابد. این یکی از آن موقعیت‌های غیرمعمولی است که در آن بیماران طبق گفته‌هایشان عمل می‌کنند: اضطراب، هراس و حتی آگورافوبیا در آنها ایجاد می‌شود. 3 «سرگیجه پوسچرال فوبی» گونه‌ای از این مشکل است که در آن بیماران، اغلب با شخصیت‌های وسواسی جبری، از اختلال ذهنی خفیف تعادل هنگام ایستادن یا راه رفتن، همراه با توهمات حرکتی لحظه‌ای شکایت می‌کنند. علائم معمولاً در مکان‌های خاص یا در موقعیت‌های خاص رخ می‌دهند و با یک اضطراب ناراحت‌کننده همراه هستند. بسیاری از موارد به دنبال یک وستیبولوپاتی محیطی واضح و مستند هستند. همه افراد نام «سرگیجه وضعیتی فوبیک» را دوست ندارندهمه ما این بیماران را می بینیم، و معمولاً با حمایت ساده و بدون قضاوت و توضیح دقیق و بدون حمایت، به خوبی عمل می کنند. 

سرگیجه موقعیت یابی خوش خیم حمله ای (BPPV)

 

سرگیجه موضعی حمله ای خوش خیم (BPPV) تنها شایع ترین علت سرگیجه است که در مطب دیده می شود و بسیاری از بیماران داستانی را ارائه می دهند که برای تشخیص تلفنی به اندازه کافی واضح است. «دکتر، هر وقت شب در رختخواب چرخیدم، یا لباسشویی را روی خط آویزان کردم یا زیر ماشینم را نگاه کردم...» حتی لازم نیست بگویند سرگیجه دارند! در بیشتر بیماران، BPPV در دوره‌های چند هفته‌ای رخ می‌دهد و سپس به طور خود به خود بهبود می‌یابد و هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها بعد بازمی‌گردد. بیمار مبتلا به حملات مکرر سرگیجه طی چندین دهه بدون هیچ گونه ناهنجاری در معاینه، دارای BPPV است. اخیراً مشخص شده است که علت BPPV حرکت ذرات گوش سرگردان در داخل مجرای کانال نیم دایره خلفی است و می توان این ذرات را حذف کرد و اساساً با چرخاندن آهسته بیمار بیمار را در شرایط بهبودی قرار داد. 180 درجه، از تحریک آمیزترین موقعیت به سمت سمت عادی.

تست موقعیت یابی، همانطور که توسط بارانی توصیف شد، توسط دیکس کامل شد و توسط هالپایک رایج شد، سنگ بنای تشخیص و اکنون درمان است. ایده آزمایش این است که هر گونه اتوکونی در کانال نیم دایره خلفی حرکت کند و سرگیجه و نیستاگموس را تحریک کند. در نهایت برانت و داروف و سپس سمونت و همکاران و اپلی متوجه شدند که حرکت دادن اتوکونیا در داخل مجرا به آنها اجازه می دهد تا از مجرا خارج شوند. اما اگر نتوانید BPPV را تحریک کنید، نمی توانید آن را برطرف کنید.

بیمار مبتلا به BPPV کانال نیم دایره ای خلفی چپ را در نظر بگیرید که روی تخت نشسته است. در این موقعیت کانال نیم دایره خلفی از نظر گرانشی عمودی است و آمپول آن پایین ترین قسمت آن است. هر گوشی در مجرا در کنار کوپولا قرار خواهد گرفت (شکل - شروع). سر بیمار اکنون به سمت چپ چرخانده شده است و بیمار به طور ناگهانی به سمت عقب (در صفحه کانال نیم دایره خلفی) قرار می گیرد تا زمانی که سر در انتهای تخت آویزان شود به طوری که پایین ترین نقطه به نقطه وسط کانال نیم دایره خلفی تبدیل شود. مجرای به جای آمپول اکنون otoconia از کوپول به پایین می افتد و در نقطه میانی مجرا استراحت می کند. همانطور که آنها از کوپول دور می شوند، فشار مایع منفی ایجاد می کنند و بنابراین کوپول را می کشند و یک انحراف آمپولوفوگال ایجاد می کند که برای آوران های اولیه کانال نیم دایره خلفی تحریک می شود. در نتیجه نه تنها یک حمله مختصر سرگیجه - 20 ثانیه یا بیشتر - وجود دارد، بلکه یک نیستاگموس با فازهای شاداب و سریع در خلاف جهت عقربه های ساعت - از دیدگاه بیمار وجود دارد.یعنی محور چرخش نیستاگموس نسبت به صفحه کانال نیم دایره ای تحریک شده، در این مورد کانال خلفی چپ، 90 درجه است. اگر بیمار اکنون به آرامی 180 درجه به سمت راست بچرخد، تا زمانی که سمت راست صورتش تخت را لمس کند، کانال نیم دایره خلفی معکوس شده است (شکل 1 F) به طوری که صلیبی مشترک که به قدامی وصل می شود و کانال های نیم دایره خلفی، در حال حاضر پایین ترین نقطه است. در این مرحله اتوکونیا باید بیشتر در امتداد مجرای کانال نیم دایره حرکت کند و یک حمله سرگیجه و نیستاگموس خوش بینانه در خلاف جهت عقربه های ساعت ایجاد کند. بیمار که همچنان رو به پایین است، اکنون می ایستد و اتوکونیا در امتداد صلیب مشترک به دهلیز ادامه می یابد. این در اصل مانور تغییر مکان ذرات یا شاید بهتر به نام مانور "آزاکسانی که در برابر مانورهای مکرر تغییر موقعیت مقاوم هستند، می‌توانند با انسداد کانال نیم دایره‌ای خلفی درمان شوند. موارد پس از سانحه به طور خاص می توانند دو طرفه باشند، اما گاهی اوقات تشخیص BPPV دو طرفه از BPPV یک طرفه با نیستاگموس خاموش (آمپولوپتال) شدید در چرخش به سمت سمت سالم دشوار است.