سرگیجه سندرم پس از ضربه مغزی: علل و درمان

بعد از سردرد، سرگیجه دومین علامت شایعی است که بیماران پس از ضربه مغزی تجربه می کنند. اگرچه این علامت اغلب به خودی خود برطرف می شود، اما برای برخی بیماران پایدار و ناتوان می شود. اگر بیماران بیش از سه ماه سرگیجه یا سایر علائم ضربه مغزی را تجربه کنند، ممکن است به سندرم پس از ضربه مغزی (PCS) مبتلا شوند . برای ارتباط با بهترین دکتر درمان سرگیجه در تهران اینجا کلیک کنید

بیماران سرگیجه خود را به طرق مختلف توصیف می کنند. توصیف‌ها از سبکی سر یا بی‌ثباتی تا احساس چرخش اتاق را شامل می‌شود. تفاوت در آنچه که باعث سرگیجه می شود ممکن است این تجربیات متفاوت را ایجاد کند. 

درک اینکه چه چیزی باعث سرگیجه می شود، کلید بهبودی است. بسیاری از عوامل - از اختلال عملکرد مغز پس از ضربه مغزی گرفته تا مشکلات بینایی و دهلیزی - می توانند باعث سرگیجه شوند. ما این و سایر علل اصلی را در این پست به همراه گزینه های درمانی مختلف بررسی خواهیم کرد. 

به طور متوسط، علائم بیماران ما تنها پس از یک هفته درمان در مرکز تخصصی ما در درمان مبتنی بر نوروپلاستیسیتی، 60 درصد بهبود می یابد. برای اینکه ببینید آیا واجد شرایط درمان هستید یا خیر، برای مشاوره ثبت نام کنید .

 

سرگیجه پس از ضربه مغزی چه احساسی داردزنی در حالی که سرش را گرفته به دیوار تکیه می دهد.

سرگیجه یکی از علائم شایع ضربه مغزی حاد و سندرم پس از ضربه مغزی است. برخی از مطالعات نشان می دهد که تجربه سرگیجه پیش بینی کننده بهبودی طولانی مدت از یک آسیب خفیف مغزی (mTBI) است.

با وجود شیوع آن، تعریف تجربه سرگیجه آسان نیست. گاهی اوقات بیماران برای توصیف این علامت دچار مشکل می شوند و ممکن است آن را متفاوت از سایر بیماران با مشکلات مشابه احساس کنند. در طول سال‌ها، ما شنیده‌ایم که علائم سرگیجه به روش‌های مختلفی توسط بیماران توصیف شده است، از جمله: 

  • احساس اینکه اتاق در حال حرکت یا چرخش است
  • سبکی سر یا احساس ضعف
  • بی ثباتی یا از دست دادن تعادل
  • احساس شناور بودن، پژمردگی یا سر سنگینی
  • احساس شناور بودن در هوا
  • مشکل در راه رفتن در یک خط مستقیم
  • احساس اینکه بیمار در بدن خود نیست
  • احساس بودن در قایق
  • سرگردانی
  • احساسی که بدن در حال تکان خوردن است
  • احساس اینکه بیمار در حال سقوط است

ا

 


روانشناسی انسان برای ازدواج

روانشناسان و مردم شناسان دلایل ازدواج ما را به سه دسته تقسیم کرده اند: فشارهای اجتماعی و خانوادگی، امنیت اقتصادی و شخصی، و منافع شخصی عاطفی.برای ارتباط با روانشناس ازدواج اینجا کلیک کنید

دسته اول ساده ترین دسته است: ما ازدواج می کنیم زیرا جامعه از ما چنین انتظاری دارد. زوج‌های متاهل با کلیشه‌ای عادی مطابقت دارند که جامعه وسیع‌تر با آن راحت است، و برای صدها، اگر نگوییم هزاران سال، ازدواج نهاد ارجح برای به دنیا آوردن و تربیت فرزندان بوده است. مردم از رفتار اطرافیان خود تقلید می کنند و از این کار خوشحال می شوند زیرا همین رفتار به آنها احساس تعلق می دهد. فشار برای همنوایی می تواند مستقیم باشد، برای مثال، با وارد کردن ازدواجی که توسط اعضای خانواده یا بزرگان جامعه ترتیب داده شده است، یا غیرمستقیم، که به موجب آن ما ازدواج می کنیم زیرا از ما انتظار می رود، احساس می کنیم این کار درست است و به نظر می رسد دیگران انجام دادن آن هیچ‌کس نمی‌خواهد فرد عجیبی باشد.

دسته دو نیز کاملاً مشخص است: ما ازدواج می کنیم زیرا احساس می کنیم ازدواج امنیت اقتصادی و شخصی به ما می دهد. اگر یکی از همسران نان آور خانه باشد، از نظر مالی از شریک غیر کار و فرزندانش حمایت مالی می کند و اگر هر دو والدین کار کنند، می توانند از مزایای مادی درآمد مضاعف سهیم شوند. اگر همسری بیمار شود، شریک زندگی او از او و فرزندان مراقبت می کند. زن و شوهر با هم بهتر از خودشان می توانند از خود، فرزندان و دارایی خود محافظت کنند. بنابراین ازدواج از نظر اقتصادی و امنیتی معنا دارد - و بخش عقلانی روان ما این را تشخیص می دهد.

این آخرین مقوله، نفع شخصی عاطفی است که درک آن بسیار مشکل است. گفتمان‌های مربوط به ازدواج معمولاً از عشق و از خودگذشتگی صحبت می‌کنند، از تقدیم کامل خود به شخص دیگری. مطمئناً این نقطه مقابل منافع شخصی است؟ نه بر اساس انجمن روانشناسی آمریکا و Psych Central.

محققان دانشگاه هاروارد نشان داده اند که ازدواج به خودی خود ما را خوشحال نمی کند. احساسات مثبت ما زمانی به اوج می رسد که در حال داشتن رابطه جنسی یا درگیر شدن در گفتگو هستیم - اساساً وقت و تلاش خود را در رابطه خود سرمایه گذاری می کنیم و می بینیم که این سرمایه گذاری توسط شریک زندگی ما متقابل می شود. اگر کسی در یک ازدواج ناراضی بوده و آن را ترک کند، ممکن است پس از منحل شدن ازدواج، خوشبختی خود را افزایش دهد، زیرا دیگر احساس نمی‌کند که نظراتش هدر می‌رود. این به ازدواج یا عدم ازدواج بستگی ندارد: این به کیفیت رابطه ای است که ما به اشتراک می گذاریم.

اطمینان و اطمینانی که ما از اعلام عمومی تعهدی که ازدواج نشان می‌دهد احساس می‌کنیم، همچنین کمک می‌کند تا ازدواج در یک دشت روان‌شناختی بالاتر از سایر اشکال روابط مشترک قرار گیرد. افراد با این باور که شریک جدیدشان به آن‌ها کمک می‌کند تا به فردی که آرزو دارند تبدیل شوند، وارد هر نوع روابطی می‌شوند. با این حال، در یک ازدواج، شرکت‌کنندگان این مسئولیت را شدیدتر احساس می‌کنند و برای حمایت شریک زندگی‌شان ارزش بیشتری قائل می‌شوند، تا حدی به این دلیل که احساس می‌کنند افراد دیگر تماشا می‌کنند و انتظار دارند که به عنوان یک تیم موفق شوند. شرکا به عنوان یک فرد و به عنوان یک زوج علاقه ای مشترک به دیده شدن برای حرکت رو به جلو و دستیابی به اهداف خود دارند.

دلایل ورود به ازدواج – اجتماعی، مالی و عاطفی – همگی قوی به نظر می رسند. ما ازدواج می کنیم زیرا انجام این کار در بسیاری از جنبه های زندگی ما سودمند است. پس چرا بسیاری از ازدواج ها شکست می خورند؟ به نظر می رسد مشکل از این نهاد نیست، بلکه از این تصور غلط ناشی می شود که ازدواج به خودی خود هم یک ضرورت برای خوشبختی و ثبات است، بلکه راهی بی خطر برای دستیابی به آنهاست. این نیست. ازدواج های شاد مردم را خوشحال می کند. ازدواج های پایدار ثبات را به ارمغان می آورد. ازدواج به خودی خود فقط یک ازدواج است: دو نفر نیاز دارند تا آن را به نتیجه برسانند.

 


تاثیر طلاق بر فرزندان

بر اساس برخی برآوردها، تقریبا نیمی از زوج های متاهل در ایالات متحده در نهایت طلاق می گیرند. از آنجایی که اغلب اتفاق می افتد، به راحتی می توان فراموش کرد که طلاق چقدر می تواند برای کودکان سخت و آسیب زا باشد. تحقیقات منتشر شده توسط جامعه شناس لیزا استروشاین نشان داد که حتی قبل از جدایی زناشویی، کودکانی که والدینشان بعداً طلاق می‌گیرند، سطوح بالاتری از اضطراب، افسردگی و رفتار ضد اجتماعی را نسبت به همسالانی که والدینشان متاهل باقی می‌مانند از خود نشان می‌دهند. هنگامی که والدین طلاق می گیرند، اضطراب و افسردگی در کودکان افزایش می یابد. روانشناس آمریکایی شارلین ولچیک و همکارانش دریافتند که طلاق والدین با خطرات قابل توجهی برای کودکان و نوجوانان از جمله سوء مصرف مواد همراه است.و اعتیاد، مشکلات روحی و جسمی و نتایج ضعیف آموزشی.

زیان ناشی از طلاق

همیشه حمایت کافی یا حتی تصدیق این که طلاق آسیب زا برای زوج ها و فرزندانشان می تواند باشد وجود ندارد. دلایل جدایی هرچه که باشد، معمولاً احساس غم ، اندوه، خشم ، خیانت، گناه و شرمندگی وجود دارد . فروپاشی زناشویی می تواند هر دو والدین را دچار احساس ویرانگی کند و استرس می تواند احساسات بدوی و قدرتمندی از رها شدن، انزوا و ترس را برانگیزد . این می تواند منجر به اضطراب یا افسردگی شود. وقتی شما به شدت آسیب پذیر و از نظر عاطفی شکننده هستید، دادن آنچه به فرزندانتان نیاز دارند، آسان نیست. از نظر عملی و تدارکاتی، هنگام ازدواج، همه چیز برای شما و فرزندانتان سخت تر می شودشکسته شدن. طلاق اغلب فشار مالی و مشکلات اجتماعی به همراه دارد. کودکان می توانند خود را عامل طلاق والدین خود بدانند. احساس گناه و شرم باعث می شود آنها احساس بی ارزشی، اضطراب و افسردگی کنند. اگر والدین نتوانند با یکدیگر همکاری کنند، هر بخش از زندگی آنها - ترتیبات زندگی، نقاشی های دیواری اضافی، تصمیم گیری در مورد مدرسه و تعطیلات - ممکن است مملو از درگیری باشد.

ممکن است دوست قبلی خود را نداشته باشید یا به او اعتماد نکنید، به خصوص در اوایل فرآیند جدایی و طلاق. جدا شدن از فرزندانتان در حالی که تحت مراقبت والدین دیگرشان هستند - احتمالاً کمترین فرد مورد علاقه شما در این شرایط - می تواند بسیار دردناک و ناراحت کننده باشد. ممکن است نگرانی های واقع بینانه ای وجود داشته باشد - گاهی اوقات مربوط به استفاده از مواد مخدر یا الکل است- در مورد ایمنی کودکان تحت مراقبت از سابق خود. برخی از والدین حتی زمانی که فرزندانشان در کنار والدین دیگر هستند نگران انواع مختلف آزار و اذیت هستند. اما در بیشتر موارد، بچه‌ها باید در دو خانه مجزا مکانی امن برای خود پیدا کنند. ضروری است که به آنها کمک شود تا در هر دو مکان احساس راحتی کنند. حتی گاهی اوقات پس از طلاق، قرار گرفتن کودکان در محیطی که آرامش و عدم تنش وجود دارد، آرامش بخش باشد.

 

 


روکش های دندان

ونیرهای دندانی – همچنین به عنوان لمینت شناخته می شوند – برای زیبایی ظاهر یک یا چند دندان استفاده می شوند. ونیرها پوسته های بسیار نازک، چینی یا رزینی هستند که برای رنگ و شکل دلخواه سفارشی می شوند. آنها به سطح دندان ها چسبانده می شوند تا دندان های شکسته، بدشکل یا نامنظم را تغییر دهند و همچنین راه حلی برای دندان های تغییر رنگ داده ای که به درمان های سفید کننده سنتی پاسخ نمی دهند ارائه می دهند. بیمارانی که روکش دارند به طور معمول ظاهر دندان طبیعی دارند که به خوبی توسط لثه تحمل می شود و همچنین در برابر لکه های بعدی مقاوم است.برای ارتباط با بهترین دکتر ایمپلنت دندان در تهران اینجا کلیک کنید.

آیا می‌دانستید که روکش‌های دندانی روشی محافظه‌کارانه برای زیباسازی کامل لبخند شما هستند؟ در واقع، روکش‌ها یک عمل زیبایی است که در میان افراد مشهوری که خواهان لبخندی درخشان‌تر و متقارن‌تر هستند، محبوب شده است. مایلی سایرس، هیلاری داف و بن افلک تنها تعدادی از نخبگان هالیوود هستند که برای لمینت به دندانپزشک زیبایی مراجعه کرده اند. خوشبختانه، مقرون به صرفه بودن و در دسترس بودن، گرفتن روکش دندان را برای هر کسی - از جمله بیماران - آسان می کند.

سوالات متداول

آیا من کاندیدای ونیر یا لمینت دندان هستم؟

اگر به دنبال جایگزینی برای تاج و کلاه هستید، روکش دندان ممکن است برای شما مناسب باشد. ونیرها می توانند به شما کمک کنند اگر بین دندان ها یا دندان های خود شکافی دارید که شکسته، بریده شده، شکل نامنظم یا نامرتب است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اینکه آیا روکش دندان برای شما مناسب است یا خیر، با یک دندانپزشک زیبایی تماس بگیرید تا مشاوره را تعیین کنید.

وقتی ونیرهای دندانی خود را دریافت کردم چه انتظاری باید داشته باشم؟

قبل از قرار دادن روکش های دندانی روی دندان ها، باید سطح دندان ها را برای باندینگ آماده کرد. پس از تجویز بی حسی موضعی، دندانپزشک شما تقریباً نیم میلی متر از سطح دندان ها را پاک می کند. سپس قالبی را گاز می گیرید که برای تشکیل روکش های شما در آزمایشگاه دندانپزشکی استفاده می شود. هنگامی که روکش ها آماده شدند، از شما خواسته می شود که برگردید تا آنها را ببندید، بچسبانید و از نظر شکل و رنگ تنظیم کنید.

آیا لازم است هر دستورالعمل مراقبتی پس از درمان را دنبال کنم؟

برای ونیرهای دندان نیازی به مراقبت خاصی نیست و مسواک زدن و نخ دندان کشیدن عادی را می توان بلافاصله از سر گرفت. از آنجایی که ونیرها معمولاً در طی دو نوبت قرار می‌گیرند، طبیعی است که بین اولین و دومین ویزیت زمانی که دندان‌ها برای آماده شدن برای باندینگ کاهش یافته‌اند، حساسیت ایجاد شود.

 


نوروفیدبک درمانی چیست؟

درمان نوروفیدبک یک روش غیر تهاجمی است که امواج مغزی بیمار را اندازه گیری می کند و به بیمار بازخوردی در زمان واقعی درباره نحوه عملکرد مغز ارائه می دهد. این نوعی بیوفیدبک است که یک تکنیک ذهن-بدن است که هدف آن کمک به بیماران برای کنترل داوطلبانه برخی از عملکردهای بدن است که معمولاً غیرارادی هستند (مانند ضربان قلب، انقباض عضلانی یا امواج مغزی). بیوفیدبک از ابزارهای الکترونیکی استفاده می‌کند تا فرآیندهای فیزیولوژیکی خاصی را که در بدن بیمار اتفاق می‌افتد و معمولاً از آن‌ها آگاه نیستند، به بیمار منتقل می‌کند.

درمان نوروفیدبک، به ویژه، برای کمک به آموزش خودکنترلی عملکردهای مغز با نشان دادن نحوه واکنش مغز آنها به برخی محرک ها به بیماران استفاده می شود. با گذشت زمان، بیماران یاد می‌گیرند که تشخیص دهند مغزشان در وضعیت خاصی قرار دارد. سپس، آنها می توانند یاد بگیرند که حالت مورد نظر مانند آرامش را بازسازی کنند یا از حالت های نامطلوب مانند بی قراری در زندگی روزمره خود اجتناب کنند.

کارولین می‌گوید: «با مشاهده چگونگی واکنش مغز به محرک‌های دیداری، ویدیویی یا شنیداری مختلف، از طریق مشاهده ردیابی‌های EEG یا تجسم آن‌ها، این باور وجود دارد که مغز می‌تواند در مورد کارهایی که برای دستیابی به الگوهای سالم‌تر باید انجام دهد آموزش ببیند. Carney MD، افسر ارشد پزشکی در Magellan Health، یک شرکت مراقبت های بهداشتی مستقر در آریزونا.

نوروفیدبک درمانی چگونه کار می کند؟

درمان نوروفیدبک به بیمار کمک می کند تا امواج مغزی خود را آگاهانه کنترل کند. این کار را با اندازه گیری امواج مغزی خاص، بسته به موضوعی که درمان می شود، انجام می دهد. به عنوان مثال، امواج آلفا با آرامش، آمادگی، مدیتیشن و آرامش عمیق مرتبط هستند، در حالی که امواج بتا با تمرکز، توجه پایدار، تنش، هوشیاری و هیجان مشخص می شوند. بنابراین، امواج آلفا معمولا برای درمان شرایطی مانند استرس و اضطراب هدف قرار می‌گیرند، در حالی که امواج بتا برای بهبود ویژگی‌هایی مانند توجه و تمرکز، که با ADHD مرتبط هستند، هدف قرار می‌گیرند.

درمان نوروفیدبک مغز شما را از نظر فعالیت امواج مغزی زیر نظر می گیرد و تقریباً بلافاصله بازخورد را اغلب از طریق نشانه های دیداری یا صوتی ارائه می دهد. برای مثال، مدیر درمان ممکن است از شما بخواهد در حین اندازه‌گیری امواج بتا، چیزی را روی صفحه تماشا کنید. هنگامی که امواج بتا را آشکار می کنید، صفحه در پاسخ روشن می شود. اگر امواج بتا را مهار کنید، صفحه کم نور می شود. هدف این است که تقویت کافی برای شما فراهم کند که سعی کنید رفتار خود را تکرار کنید تا دوباره پاداش دریافت کنید (یعنی صفحه نمایش روشن تر).

ممکن است چندین ماه طول بکشد تا بهبودهای مورد نظر را مشاهده کنید، اما هیچ اتفاق نظری در مورد تعداد جلسات مورد نیاز قبل از اعمال کنترل بر امواج مغزی وجود ندارد. همچنین مشخص نیست که اثرات درمان تا چه مدت بدون درمان مداوم ادامه می یابد.